معنی شاشک بزوئن - جستجوی لغت در جدول جو
شاشک بزوئن
فاسد شدن گندم
ادامه...
فاسد شدن گندم
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شاش بزوئن
شاشیدن، شب ادراری، بید زدن فرش و لباس و چوب
ادامه...
شاشیدن، شب ادراری، بید زدن فرش و لباس و چوب
فرهنگ گویش مازندرانی
شیوک بزوئن
نم کشیدن، کفک زدن، زنگ زدن
ادامه...
نم کشیدن، کفک زدن، زنگ زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
کاشم بزوئن
کپک زدن، کندن چاله بر روی ساقه ی درخت
ادامه...
کپک زدن، کندن چاله بر روی ساقه ی درخت
فرهنگ گویش مازندرانی
کانک بزوئن
در حال جان کندن، به سکسکه افتادن
ادامه...
در حال جان کندن، به سکسکه افتادن
فرهنگ گویش مازندرانی
ناکک بزوئن
هق هق کردن، سکسکه ی پس از گریه، ناز گریه، هق هق کردن، سکسکه ی پس از گریه، ناز گریه
ادامه...
هق هق کردن، سکسکه ی پس از گریه، ناز گریه، هق هق کردن، سکسکه ی پس از گریه، ناز گریه
فرهنگ گویش مازندرانی
تاش بزوئن
عملی در شالی کوبی که به واسطه ی آن برنج سفید و شفاف می شود
ادامه...
عملی در شالی کوبی که به واسطه ی آن برنج سفید و شفاف می شود
فرهنگ گویش مازندرانی
چاک بزوئن
در رفتن، چاک زدن، دریدن، پاره کردن
ادامه...
در رفتن، چاک زدن، دریدن، پاره کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
شاب بزوئن
قدم برداشتن
ادامه...
قدم برداشتن
فرهنگ گویش مازندرانی
ناک بزوئن
مکیدن، نوک زدن ماهی به قلاب، هق هق گریه
ادامه...
مکیدن، نوک زدن ماهی به قلاب، هق هق گریه
فرهنگ گویش مازندرانی
شک بزوئن
عصاره گیری به وسیله برش پوست گیاه و با کمک کارد یا هر چیز
ادامه...
عصاره گیری به وسیله برش پوست گیاه و با کمک کارد یا هر چیز
فرهنگ گویش مازندرانی